آنچه ذیلا تقدیم تان میگردد خاطره دوم برادر آزاده محمد خانی احمد آبادی از کارمندان و بسیجیان گمرک بندر امام خمینی است. ایشان این خاطره را به نمایشگاه دفاع مقدس بسیج گمرک بندر امام خمینی اهدا نموده اند:
خاطره اول(ولک ارشد) را از اینجا بخوانید.
مرگ برمنافق! مرگ بر مسعود! مرگ بر مریم!
عراق . استان الانبار. شهر الرمادی. کمپ1 . اردوگاه رمادی6
اواخر خرداد 1368 در آغازین روزهای بی امام و یتیم شدن بچه ها، در یک روز گرم، ناگاه خبر ورود منافقین و آقای ابریشمچی ( نفر سوم گروهک منافقین خلق ) در اردوگاه پخش شد.
حضور منافقین در اردوگاه ما باعث عصبانیت، اعتراض و تجمع 200 نفر از آزادگان گشته و زمزمه مرگ بر منافق ناگهان به یک شعار کوبنده تبدیل شده و فریاد مرگ بر منافق ! مرگ بر مسعود ! مرگ بر مریم ! تا اردوگاههای چندکیلومتری اردوگاه ما رسید و همه یک پارچه شعار را با فریاد رسا تکرار می کردیم.
بلندگوهای اردوگاه برای پخش سخنرانی منافقین که برای جذب نیرو به آنجا آمده بودند بلند شد: 4،3،2،2،1،1 امتحان می کنیم، هموطنان عزیز ...
بچه ها امان به ایراد پخش سخنرانی نداده و با سنگ و کفش حمله کرده و دو نفر به نام محمدی و رضایی از دیوار بالا رفته و بلند گو را کنده و به پایین انداختند! سه چهار نفر دیگر نیز به بلندگوی دوم حمله کرده و آنرا قطع کردند ! ...
با این عمل شجاعانه بچه ها، عراقی ها برای حفظ آرامش مجبور به قطع سخنرانی و بیرون کردن منافقین از اردوگاه شدند، اما از آن چند نفر آزاده قهرمان دیگر خبری نشد و اصلاً برنگشتند!
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: رزمندگان، بسیجیان و کارکنان گمرک، گمرک بندر امام خمینی، خاطرات کارکنان گمرک، برادر آزاده محمد خانی، خاطرات، خاطرات جبهه، ،